۱۳۹۶ آبان ۳, چهارشنبه

نکاتى در بارۀ حزب انقلابى

هر بحثی بر سر قدرت لاجرم پای سازماندهی را به میان می‏کشد. از سوی طبقۀ حاکمه تا جایی که تاریخ به یاد دارد این دولت است که نیروی اصلی حفظ مناسبات موجود بوده است، عاملی که کماکان علی‏رغم دگرگونی‏ها و تحولات اجتماعی بزرگ اهمیت خود را حفظ کرده است. اما در سوی نیروی فرودست و مبارز عامل این سازماندهی در طول تاریخ متفاوت بوده است: از گروه‏های توطئه‏گر و شورشی تا حزب انقلابی. در دورۀ سرمایه‏داری مهمترین عاملی که توانسته در تمامی تجارب موفق خویش، دولت سرمایه‏داری را به چالش بکشد همین عامل اخیر، یعنی حزب انقلابی، بوده است. اما به میزانی که سرمایه‏داری متأخر رو به سازماندهی قدرتمندانه‏تر و جهانی‏تر کرده، نیروی‏های انقلابی نه تنها از ایجاد بین‏المللی مؤثر پاپس کشیده‏اند بلکه حتی اغلب شکل حزبى را نیز وانهاده‏اند و خودِ ایدۀ سازماندهی را نیز گه‏گاه کنار گذاشته‏اند. اما حاصل چه بوده است؟ در حالی که حزب انقلابی که بزرگترین دستاورد نیروی پراکنده اما شورشی علیه وضع موجود بود چندین انقلاب بزرگ و مهمترین اقدامات برآشوبندۀ تاریخ سرمایه‏داری را رقم زده است، فقدان سازماندهی در بهترین حالت به جنبش‏هایی بی‏دوام و موسمی انجامیده که نه فقط سرمایه‏داری که اغلب از به چالش کشیدن یک خط‏مشی سیاسی حکومت‏های انتخاباتی نیز درمانده است. لذا، ما در ادامه، چه به گواه ادبیات گسترده و غنی پشتیبان بایستگی حزب انقلابی و چه به شهادت تجارب معاصر تاریخی، در راستای دفاع از اجتناب‏ناپذیری حزب انقلابی و نقش بی‏بدیل آن در هر کنش انقلابی، در مواردی چند نکاتی را برای تبیین وضعیت کنونی سرمایه‏داری، جایگاه حزب انقلابی و الزامات آن خاطرنشان و مؤکد می‏سازیم.

١. بی‏تردید، اینک در دوران سرمايه‏دارى جهانى به‏سر مى بريم. نه فقط بدين معنا که مناسبات سرمايه‏دارى در اغلب قريب به اتفاق کشورهاى دنيا به مناسبات حاکم تبديل شده‏اند، بلکه همچنین با عطف توجه به جهانى‏شدن اين مناسبات و تسلط‏شان بر کل اقتصاد جهانى. کارتل‏هاى بين المللى حاکم بر اقتصاد جهانى براى حراست از اين مناسبات نهادهاى بين المللى يک «قدرت سايه امپرياليستى» را تشکيل داده‏اند که به نحو روزافزونى، حتی، دولت‏هاى کشورهاى سرمايه‏دارى را نیز تحت کنترل خود گرفته‏اند.
٢. در مقابل، استراتژى انقلاب سوسياليستى نيز امروزه هر چه بيشتر جهانى شده است. نه فقط بدين معنا که تنها راه رهايى بشريت در اکثر قريب به اتفاق کشورهاى دنيا انقلاب کارگران و زحمتکشان، خلع يد از استثمارگران و آغاز گذار به سوسياليزم است، بلکه این‏که بدون گسترش چنين انقلابى در سطح جهانى امکان موفقيت آن، با توجه به شکل‏گیری و اوج‏گیری بین‏الملل قدرتمند سرمایه، در هر کشورى به تنهايى نيز هر چه کمتر شده است.
٣. در چنین مبارزۀ ناگزیری برای رهایی بشریت و نجات از بدیل در حال عروج و سلطۀ مطلق بربریت محض سرمایه، کماکان هیچ عامل و ابزاری شناخته نشده است که بهتر و برتر از حزب انقلابی طبقۀ کارگر باشد. سازمانی که در عین وقوف به تمامی مشکلات، همان ظرفی است که باید با پالایش آلودگی‏های آن، به یاری تجارب مبارزات دو قرن اخیر، محتوای رهایی‏بخش مبارزۀ جدی، بی‏امان و پیگیر انقلابی در آن شکل گیرد. این حزب همان سازمانی است که پرولتاریای انقلابی را در مقابل نظامی جهانی و با قدرت سازماندهی فوق تصور، از حداقلی از توان متمرکز و مؤثر برخوردار می‏سازد. 
٤. حزب انقلابى طبقه کارگر متشکل از آن بخش آگاه از طبقه است که به ضرورت استراتژى انقلاب سوسياليستى پى برده است و براى آماده ساختن کل طبقه و تحقق اين استراتژى تلاش مى‏کند. چنين حزبى در دوران ما از همان ابتدا فقط بخشى است از حزب انقلاب جهانى و اولين وظيفه انترناسيوناليستى کمونيست‏ها تلاش مشترک براى تدوين چنين استراتژى مشترکى است. حزب انقلابی طبقۀ کارگر با هدف رهایی از سلطۀ گرایشات و ایدئولوژی بورژوایی در صفوف طبقه کارگر و نیز در تلاش برای کسب رهبری مبارزات سایر عناصر تحت ستم در جامعه در زمانۀ فعلیت انقلاب و در جهت مداخلۀ آگاهانه در فرایند انقلابی شکل می‏گیرد. قطعاً شکل‏گیری حزب انقلابی طبقۀ کارگر برآیند مبارزه و پراتیک لایۀ پیشگام طبقۀ کارگر است و نه حاصل تصمیم‏گیری و اقدام نخبه‏گرایانه و تصنعی روشنفکران رادیکال و ناراضی.
٥. حزب انقلابى طبقه کارگر تشکيلاتى ايدئولوژيک و عقيدتى نيست بلکه نهادى است سياسى که براساس وحدت برنامه‏اى تشکيل مى‏شود. بنابراين تدوين و تصويب مشترک اين برنامۀ انقلابى از سوی مبارزان کمونيست همانا مسير اصلى تدارک  حزب انقلابى است. اين برنامه بايد متکى باشد بر تحليل مشخص از استراتژى انقلابى در هر کشور مشخص. بدين ترتيب اولين قدم جدى ما بايد بر اساس بحث و توافق پيرامون خطوط کلى اين استراتژى سازمان يابد.
٦. تدوين استراتژى انقلابى و برنامۀ انقلابى منتج از آن بدون تئورى انقلابى غيرممکن است. هر چند بسيارى از کمونيست‏ها اين تئورى انقلابى را «مارکسيزم» مى‏دانند، اما حزب انقلابى طبقۀ کارگر نه تفسيرخاصى از خود اين تئورى بلکه نتايج برنامه‏اى آن را پايۀ وحدت حزبى قرار مى‏دهد؛ زیرا امروزه هيچ مرجع، مرکز و سند مورد توافقى در جهان براى پذيرش يکى از اين تفاسير وجود ندارد. ورود به چنین مباحثی در ساحت تئوریک، گرچه مهم و ضروری است، اما در امر تشکیل حزب انقلابی و تدوین برنامۀ آن، به جای ایجاد انسجام و کارایی در برنامه صرفاً به تشتت و هرز رفتن نیروهای انقلابی خواهد انجامید.
٧. برنامۀ حزبى براساس تجربۀ عملى مبارزاتى کادرهاى حزبى در جنبش کارگرى سنجيده مى‏شود و بر اساس اصل «سانتراليزم دموکراتيک» در تشکيلات حزبى تغيير و تکامل مى‏يابد. بدين ترتيب خود امر تدوين اوليۀ اين برنامه و آماده‏سازى شرايط براى تشکيل حزب نيز بايد یک  امر عمومى طبقاتى تلقى شود و پيشگامان طبقۀ کارگر بايد از همان ابتدا در امر تدوين آن دخيل باشند.
٨. حلقۀ رابط بين وضعيت فعلى و مرحلۀ آمادگى شرايط براى تشکيل حزب همانا اقدامات و مبارزات مشترک فعالان کمونيست و پيشگامان کارگرى است. چنین وساطتی، به‏رغم برخی مشکلات تاریخی ـ سیاسی آن، امری است ناگزیر که در صورت وقف توجه به ارزش‏های دموکراتیک و پرهیز مستمر از جانشین‏گرایی می‏تواند بستر و زمینه‏های ظهور و شکل‏گیری حزب انقلابی را فراهم سازد.
٩. در همین راستا باید توجه داشت که سیطره آوار ادبیات استالینیستی در حوزه‏های مختلف فکری و مبارزاتی  و تلاش ایدئولوگ‏های بورژوایی برای هم‏ارز قرار دادن درک لنینی از حزب انقلابی طبقۀ کارگر با انحراف بوروکراتیک ضد ـ انقلاب استالینی، بازخوانی جدی و انتقادی این مفهوم را به ضرورتی جدی و اساسی بدل می‏کند، آنچه امروزه به نام حزب لنینی آماج حمله برخی جریانات رادیکال خرده‏بورژوایی قرار گرفته، اندک قرابتی با سنتی ندارد که مبارزۀ انقلابی را با «پیکار بر سر دموکراسی» یکی می‏داند.
١٠. با توجه به این مباحث، مهمترين مسئلۀ طبقۀ کارگر ايران فقدان جنبشى سراسرى است که طبقه بتواند قدرت طبقاتى خود را به نمايش بگذارد. بنابراين عملى‏ترين اقدام مشترک همۀ کسانى که به ضرورت حزب انقلابى پى برده‏اند تلاش در راه سازماندهى اين جنبش سراسرى است. درک رابطه بين وظايف امروزه و اهداف جنبش کارگرى بسترى است که به شکل‏گيرى مباحثات پيرامون برنامۀ انقلابى کمک خواهد کرد.
١١. بحث تاکنون بر سر تفسیر نام‏ها، القاب و یادبودهای احزاب انقلابی بوده است، مسئله اما تغییر راستین جهان، واقعیت و وضعیت نظم توحش‏بار حاکم است.

جمعى از فعالين کمونيست

مهر ١٣٩٦ 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر